بالاخره یه روز از همه ی کارات پشیمون میشی ...
یه روز که دیگه منو نداری که از دلم در بیاری ...
یه روز که خدا هم دیگه نگات نمیکنه ...
یه روز که صداتو هیچ کس نمیشنوه ....
دستتو هیچ کس نمیگیره ...
مثل زندگی الان من که دستم رو به طرفت دراز کردم ... !
آره تو اون روز رو میبینی ...
اون روز دیگه پشیمونیت هیچ فایده ای نداره ...
همه چیز تموم شده ...
همه چیز ...!
و تو توی دریای اشکای من غرق میشی !