سلام
این عاشقانه هم تقدیم به شما چون بهترین دوستانم شمایید
***
با یک نگاه
به کوتاهی لبخند هایت
تو را برای اولین بار دیدم
خواستم بگویم : دوستت دارم
گویی زبانم میترسید
تو کمی دورتر نشستی
به غروب خیره شدی
هوا سرد بود
من سرما را حس نمیکردم
تو را حس میکردم
نسیم سردی وزید
موهایت بوی یاس میداد
چشمانم را بستم تا اشکهایت را نبینم
فریاد زدم :
دوستت دارم
چشمانم را گشودم
رفته بودی
***
ممنونم که خوندیدش
چطور بود ؟
نظر یادتون نره ها ...
موفق باشید