¤ تو ... سرخط همه ی حرفهایم ... و پایان همه ی دلشوره نوشتهایم !
تو ، وجودی که از من دریغ شده ... و این بهترین تعریفی است که از تو دارم
نه می دانم کیستی ، نه می دانم چرا نیستی ،
...
این تویی که می گویم
شاید خودم باشم / شاید وجودی بیرون از خودم ...
ولی همه به اینجا ختم می شود که تو نیستی
تویی که باید باشی
نیستی /
...
پ.ن : خدایا ... خوابم گرفته ...