![]() |
شرایطم عوض شده ... یعنی زندگیم خیلی مشکل شده .
خواهش میکنم برام دعا کنین .
خواهش میکنم
اصلا فکرشم نمی کردم به اینجایی که الان هستم برسم!
باید تلاش کنم ...
...
عاجزانه ترین خواهش زندگیم از شما همینه
« خواهش می کنم برام دعا کنین »
...
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.
روزی که کمترین سرود
بوسه است ...
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست ..
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل افسانه ایست
و قلب برای زندگی بس است ...
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی ...
روزی که تو بیایی
برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود .
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که دیگر نباشم .
(احمد شاملو)
پ.ن : دیگه تا یه مدت نمی تونم بنویسم .
دلم براتون تنگ میشه ٬
![]() |
روزی راهمان از هم جدا شد ...
و تو به آنسو رفتی !
از آن روز ٬ روزها می گذرد و برای من شاید قرنها ...
و من هنوز در گذرگاه جداییمان نشسته ام
نمی دانم چند قدم از من دور شده ای
اما دلم هنوز به تو نزدیک است
تو چه رویای شیرینی بودی
مانند صدای فریادی که میان کوه می پیچد
درون من تکرار می شوی
...
از یاد نمی برم روزی را که
در چشمت چشم دوخته بودم
و زبانم نمی چرخید ...
کاش به تو می گفتم چقدر دوستت دارم
پ.ن : یادت به خیر ...
![]() |
* سلام دوستای عزیزم ... عید همتون مبارک ...
امیدوارم که روزای خوبی بعد از این عید در پیش داشته باشیم ...
* امروز بلاگ اسکای که حسابی دستش درد نکنه
واقعا منو غافلگیر کرد ٬ مدیریت وبلاگ واقعا خوب شده
فکر کنم هدیه ی خوبی برای نویسنده ها باشه
اما خوب حالا چه اتفاقایی قراره بیافته خدا به خیر کنه ....!
امکانات خیلی خوبی بهش اضافه شده ولی قالبهایی که براشون زحمت کشیدیم
همه به هم ریخته !
منو هم از این جهت توی غمتون شریک بدونید
![]() |
![]() |
پ.ن : تبریک میگم ...
تو زنده شدی ... !!
![]() |
![]() |
![]() |