![]() |
روزی راهمان از هم جدا شد ...
و تو به آنسو رفتی !
از آن روز ٬ روزها می گذرد و برای من شاید قرنها ...
و من هنوز در گذرگاه جداییمان نشسته ام
نمی دانم چند قدم از من دور شده ای
اما دلم هنوز به تو نزدیک است
تو چه رویای شیرینی بودی
مانند صدای فریادی که میان کوه می پیچد
درون من تکرار می شوی
...
از یاد نمی برم روزی را که
در چشمت چشم دوخته بودم
و زبانم نمی چرخید ...
کاش به تو می گفتم چقدر دوستت دارم
پ.ن : یادت به خیر ...
سلام.مرسی از اینکه نظرت را برام نوشته بودی.
همیشه می گن آدما تو دنیا قرارشون اینه که به هم نرسن پس غم نخور.بازم بهم سر بزن.
موفق باشی.
سلام واقعا زیبا بود به وبلاگ من سر بزن موفق باشی
سلام عزیزم....خوبی ؟؟ کم پیدائی ؟؟ به هر صورت خیلی خوشگل نوشتی.مرسی....مراقب خودت باش و خدانگهدارت باشه
سلام
ممنون از اینکه سرزدین! من راستشو بخواین تقریبا میدونم ممکنه واسه چی بخشیده نشده باشم! و...نمیدونم!
سلام
متنی بسیار زیبا با احساس لطیفی همراه بود دورد برشما ادامه بده خسته نباشید.