-
خدایا کجایی آخه؟
شنبه 6 تیرماه سال 1383 20:02
به جای اینکه نظر بدی تو دلت آروم بگو : خدایا کمکش کن با بدبختیاش کنار بیاد دوست نداره بدبخت باشه و ادای خوشبختا رو در بیاره شنیدی ؟
-
غروب
دوشنبه 1 تیرماه سال 1383 22:37
یه عمر هر وقت غروب خورشید رو میدیدم فقط گریه می کردم ... فقط گریه ... با اینکه فردا دوباره می دیدمش چون دوستش داشتم خیلی زیاد نمی دونم خورشید اگه غروب منو ببینه گریه اش میگیره .... ؟
-
نامه ای سرگشاده به دکتر شریعتی
شنبه 30 خردادماه سال 1383 16:33
¤ دکتر علی شریعتی سلام دکتر نمی دانم چه دلی داری که هنوز هم میخندی هنوز هم میخندی ... هنوز هم داری به خشک مغزهای تاریخ میخندی ... با آن نگاهی که گویای همه چیز است و خود هیچ ... نمیدانم کسانی که از تو دم میزنند چند خط از چرکنویس هات رو خوندن یا اصلا خوندن یا نه !! به هر حال خدا به تو چگونه زیستن را آموخت چگونه مردن را...
-
آخرین ها
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1383 15:13
سبزه های پای یاس مغرورند به خیالشان زیبایی یاس به خاطر وجود آنهاست وقتی همه سبزه ها نبودند یاس باز هم زیبا بود ...
-
یاس
سهشنبه 26 خردادماه سال 1383 14:26
هر زمان که یاسی می پژمرد با خود میگفتم: یاس دیگری خواهم کاشت و می کاشتم ... وحشت من از روزیست که یاسی برای کاشتن نباشد ...
-
ثانیه ها ...
پنجشنبه 21 خردادماه سال 1383 13:01
هر لحظه که از عمرم میگذرد به کلمه مرگ بیشتر فکر میکنم در حالی که هنوز پیری را تجربه نکردم از جوانیم هنوز بهره ای که می خواستم نبرده ام و کودکیم را درونم پنهان کرده ام .... هیچ کس مرا نمی شناسد درونم پر از حرفهای ناگفته است پر از رازهای ناگفته ... و به خودم افتخار مکنم چون درد هایی کشیده ام که مرا ساخته است و چیزهایی...
-
ساقی ...
سهشنبه 19 خردادماه سال 1383 20:19
دنیا به من میخندد .. در حالی که من گریه می کنم ... گویی طنین گریه ام دنیا را سرمست و شراب زلال اشکهایم زمین را مست کرده ... همه می خواهند گریان بمانم .. حتی خدا ... !!
-
اینگونه است...
یکشنبه 10 خردادماه سال 1383 16:01
سلام بالاخره تونستم بنویسم ... خیلی خوشحالم خیلی خوشحالم وقتی نظراتتون رو میخونم خوشحالم از اینکه از عشق مینویسم این نوشته رو از آخرین دست نوشته هام برات مینویسم امیدوارم لذت ببری. ممنونم که به اینجا سر زدی .... «... فرشته گفت: دنیا قفسی بی در است باید از آن گریخت تا بی نهایت شد تا احساس کنی همه چیز توئی !! باید پرواز...
-
عاشقانه (۴)
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1383 21:45
در باغچه حیاتمان عطر یاس پیچیده بود عطری مست کننده به یادت افتادم تو که گل یاس من بودی خود را به بی خیالی زدم تا فراقت عذابم ندهد سرم را بلند کردم آفتاب صورتم را لمس کرد و گرمای لذت بخشی وجودم را تسخیر کرد باز به یادت افتادم تو که گرمای بدنت روح سردم را زنده می کرد شروع به قدم زدن کردم تا یادت در من زنده نشود عذابم...
-
افسردگی را با عشق عوض کنیم
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1383 16:06
.::هر انسانی کتابی است چشم به راه خواننده اش::. ... سلام تا حالا چند بار برای در و دیوار درد دل کردید اصلا کسی رو سراغ دارید که بتونید براش راحت درد دل کنید راحت حرفتون رو بزنید ... و راهنماییتون کنه؟ همه ما رازهایی رو درون خودمون داریم که عذابمون میدهند نمی دونم تا حالا شده دل شوره داشته باشید بدون اینکه دلیلی براش...
-
به نظر شما عشق چیست؟
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1382 23:42
سلام ...... بهار با نسیم سحرگاهی ره به سوی هستی میپوید به کوه و دشت وچمنزار سر میزند در میان کوچه ها و خیابانها سرود عشق میسراید بیایید دلهایمان را بهاری کنیم . سال خوشی را برایتان آرزومندم . ... . بعد از اینکه نظراتتون رو خوندم فکر کردم بهتره نظرتون رو درباره کلمه عشق بپرسم اصلا کلمه عشق رو که میشنوید یاد چی می افتید...
-
پروانه
پنجشنبه 14 اسفندماه سال 1382 16:06
...پیری در باب عشق سخن چنین گشود: « عشق شاید با یک نگاه متولد شود ولی با تو میماند تا لحظه مرگ ... آنکه عاشقانه جان دهد جاودان خواهد ماند» این را گفت و رفت ... همه به سخنش می اندیشیدند کسی به راز سخنش پی نبرد جز : «پروانه» و خود را به شمع سپرد....... شمع او را سوزاند و پروانه عاشقانه جان سپرد ... ... ممنونم که این...
-
عاشقانه (۳)
جمعه 8 اسفندماه سال 1382 16:35
سلام این عاشقانه هم تقدیم به شما چون بهترین دوستانم شمایید *** با یک نگاه به کوتاهی لبخند هایت تو را برای اولین بار دیدم خواستم بگویم : دوستت دارم گویی زبانم میترسید تو کمی دورتر نشستی به غروب خیره شدی هوا سرد بود من سرما را حس نمیکردم تو را حس میکردم نسیم سردی وزید موهایت بوی یاس میداد چشمانم را بستم تا اشکهایت را...
-
معشوق آسمانی
پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1382 18:49
سلام به دوستان گلم ممنونم که بهم سر میزنید و اما عشق... ............................ زندگی را بیهوده می گذرانیم چون خدا را از یاد برده ایم خداوندی که از جنس عشق است خداوندی که از جنس زیباییست خداوندی که برای همه در دنیا معشوقی آفریده معشوقی که برای رسیدن به او گامهای بلند باید برداشت زجرها باید کشید تلخی ها باید چشید...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1382 15:40
چیزها دیدم در روی زمین: کودکی دیدم ماه را بو می کرد قفسی بی در دیدم که در آن روشنی پرپر میزد .... مسجدی دور از آب قاطری دیدم بارش (انشا) اشتری دیدم بارش سبد خالی (پند و امثال) .... من قطاری دیدم فقه میبرد و چه سنگین میرفت من قطاری دیدم سیاست میبرد (و چه خالی میرفت) .... (به یاد سهراب سپهری)...
-
قدرت عشق
جمعه 28 آذرماه سال 1382 22:53
They Do not Love that do not show their love آنانکه عشق خود را بروز نمی دهند عاشق نیستند (سلام) امروز با خوندن این جمله یاد درد تمام انسانها افتادم «خجالت , اضطراب »یا هر چیزی که مانع از ابراز علاقه میشه عاملیه که شما رو از هدفتون دور میکنه و باعث میشه فرصت طلبان روزگار از شما پیشی بگیرند گفتن کلمه دوستت دارم خیلی...
-
دنیای امروز
جمعه 21 آذرماه سال 1382 09:05
سلام هفت روز به اینجا نیامدم یعنی هر چه سعی کردم نشد و روزها مثل برق گذشت ۱۶۵ساعت به سرعت سپری شد و هفت روز از عمرم کاسته شد از شما که این هفت روز اینجا رو تنها نگذاشتید و از شما که با نظرهای زیباتون منو شرمنده کردید ممنونم امروز حرفهای بهتری برای گفتن دارم امیدوارم خسته کننده نباشه ---- «سالهایی که گذشت دنیا جور...
-
سخنی با خدا!!!
پنجشنبه 13 آذرماه سال 1382 23:38
سلام از اینکه منو تنها نمیزارید واقعا ممنونم این هفته خیلی کارهای بیهوده مشغولم کرده نمی دونم خدا رفتار های ما رو که میبینه چیکار میکنه امیدوارم ازم راضی باشه! ---------------------------- «خدایا دوستت دارم و حقا که خالق زیبایی کسی جز تو نمی تواند باشد تو که گل را آفریدی تا قاصد عشق باشد و عشق را آفریدی که انسان...
-
چه عجیبه زندگی!!
جمعه 7 آذرماه سال 1382 19:26
سلام این هم از نوشته های خودمه امیدوارم بخونید ممنونم که بهم سر میزنید و درد دلام رو میخونید ------------------------------ «.....در زنگی چیزهای عجیبی دیده ام چیزهایی که شاید هیچکس ندیده یا همه دیده بودند و من تازه دیده ام ولی من مینویسم حتی اگر همه بدانند زیرا می دانم که شاید در آینده کسی نبیند آنچه ما میبینیم من: -...
-
عید فطر
سهشنبه 4 آذرماه سال 1382 16:00
سلام عید سعید فطر رو به همه شما دوستای گل م تبریک میگم این گل عیدیه من به شماست! امیدوارم همیشه موفق باشید ما رو هم از یاد نبرید ----------------------- جملات آشنا: همیشه به یاد داشته باش تا به فراموشی بسپاری آنچه را که اندوهگینت میسازد اما.... هرگز فراموش مکن به یاد داشته باشی آنچه را که شادمانت میسازد و همیشه این را...
-
.::عشقنامه(۲)::.
یکشنبه 2 آذرماه سال 1382 15:55
آرام گفتم :« دوستت دارم » و چشمانم خیس شد تو را دیدم که اشکهایت را پاک میکردی اما هرگز فکر نمیکردم که این اشکها مال من نیست اشک جداییست دستان گرمت را فشردم اما تو آن را از من دزدیدی و رفتی و من باز هم گریه کردم اشکها مونس تنهاییم بودند و تو هم به زلالی اشک بودی اما مرا تنها گذاشتی تنهای تنها در تنهایی به ماه خواهم...
-
.::عشقنامه::.
شنبه 24 آبانماه سال 1382 19:42
چیزها دیدم در روی زمین: کودکی دیدم ماه را بو می کرد قفسی بی در دیدم که در آن روشنی پرپر میزد .... مسجدی دور از آب قاطری دیدم بارش (انشا) اشتری دیدم بارش سبد خالی (پند و امثال) .... من قطاری دیدم فقه میبرد و چه سنگین میرفت من قطاری دیدم سیاست میبرد (و چه خالی میرفت) .... (به یاد سهراب سپهری)...
-
.::عشق::.
جمعه 23 آبانماه سال 1382 16:57
سلام نمی دونم بعضیا از عشق چی می فهمن چرا بعضیا فکر میکنن عشق فقط برای زن گرفتنه!!! نمی دونم چرا بعضیا فکر میکنن همه عاشق ا تو یه لحظه از روی هوا و هوس و... به یه نفر یا یه چیز دلبستن و اصلا عشق رو مسخره می کنن غافل از اینکه هیچ چیز تو زندگی بدون عشق ارزش نداره. حتی اگه عاشق خدا نباشی هیچکدوم از حرکاتی که مثلا برای...
-
ما دیگه بزرگ شدیم!!!!!!!
سهشنبه 20 آبانماه سال 1382 16:49
سلام این تیکه رو از توی نوشته هام براتون مینویسم «...بابا به کی بگم؟! چرا آدما که بزرگ میشن تمام زیبایی های کودکی رو از یاد میبرن. زیبایی لحظه هایی رو که توی بغل پدر بودیم.. زیبایی لحظه هایی که مادر برامون قصه تعریف میکرد؟! و زیبایی لحظه هایی که با بزرگتر ها شوخی می کردیم ولی آنها تنبیهمان میکردن و ما میرفتیم گوشه ای...
-
بگو ((دوستت دارم))
شنبه 17 آبانماه سال 1382 19:30
هگز کسی را دوست نداشته باش مگر اینکه او هم دوستت بدارد ـ اگر کسی را دوست داری هر طور شده به او بگو دوستت دارم - هیچ وقت خجالت نکش چون از تو پیشی خواهند گرفت - اگر واقعا فرزندانتان را دوست دارید با زبان این را به آنان بگویید - از گفتن (( دوستت دارم ))نهراس ـ کسی که نمیداند دوستش داری .. دوستت نخواهد داشت(به جز...
-
افتخار ایران
سهشنبه 22 مهرماه سال 1382 14:49
این چهره را در دفتر افتخارات ذهنم ثبت می کنم در وصف ایرانیانی چون او هر چه بگویم کم است .. پس هیچ نمی گویم
-
زیبایی و غرور
سهشنبه 15 مهرماه سال 1382 15:52
خداوند فرشته زیبایی را آفرید ... در آن دمید و او جان گرفت ... ملائک از این همه زیبایی به وجد آمده بودند و خیره به او مینگریستند .. حتی خدا هم از اینهمه زیبایی لذت برد و گفت : «تبارک الله احسن الخالقین» خداوند به فرشته فرمود تو زن هستی و همدم «آدم» در فراز زندگی به فرمان خدا جبرایل زن را به بهشت نزد آدم برد زن با غرور...
-
عشق
جمعه 4 مهرماه سال 1382 16:44
ای کاش حتی یک بار دیگر میدیدمت و چشمهایم را با اشک شوق میشستم .و به تو می گفتم :چشمها را باید شست..... تو را آنگونه که هستی باید دید....با عیبهایت .. که فقط زیبایی بیش از حد است ... کاش بار دیگر برایم حرف میزدی و از عیب هایم برایم میگفتی و از اینکه چرا دوستم نداری و من باز جور دیگر میشنیدم کاش میتوانستم دستانت را لمس...
-
با شما
سهشنبه 1 مهرماه سال 1382 17:45
سلام به شما دوستهایی که کم وبیش نوشته هام رو می خونید یا اولین باره که به من سر زدید . از شمایی که میایید اینجا و نظر میدید خیلی خیلی تشکر میکنم و بدونید یکی یکی نظرهاتون رو با دقت میخونم و بهشون جواب میدم .برا هر نوشته ای تا حالا نظر دادید من جوابی رو پایین نظرتون گذاشتم . از شمایی هم که میایی اینجا ونظر نمیدی خواهش...
-
دفتر زندگی
دوشنبه 31 شهریورماه سال 1382 10:27
از امروز یه تصمیم بزرگ گرفتم :تصمیم گرفتم همه اشکالات زندگیم رو تو یه دفتر بنویسم روزی۱۰دقیقه برا این کار گذاشتم تا در آینده بچه من دیگه مشکلات من رو نداشته باشه. آخه چرا باید یه جوون مثل من تو بعضی از موارد زندگی محدود باشه؟ چرا نباید علت اصلی محدودیت رو بدونه و همیشه یه مشت بهانه که اصلا از دونستنش راضی نمیشه علت...