.:: یاس وحشی ::.

برگی از طبیعت انسان

.:: یاس وحشی ::.

برگی از طبیعت انسان

مبهم نامه

¤ نمی دانم ...
به راستی نمی دانم حتی اگر HIV مثبت نبود ...
اینگونه می توانست استادانه نگاهها را فریب دهد ؟!
می شد خواند در چشمانش ...
التماس را ...
که البته او به امید انتقام اینگونه به آدمهای بی گناه لبخند های زورکی تحویل میداد .
به این امید که از میان آدمها کسی بیابد ...
شاید بتواند از او انتقام مرگ زود هنگامی را بگیرد که HIV به او هدیه کرده بود !

¤ تراژدی همیشه بوده و خواهد بود
و این ما هستیم که تراژدی ها را خلق می کنیم .
بهتر بگویم ...
ما هستیم که به دام تراژدی ها می افتیم !

¤ امان از روزی که چشم باز می کنی و می بینی نقش اول یک تراژدی را
به تو سپرده اند ... ! 
و معشوقه ات ٬ همان نقطه ی سیاه مقابل توست !
.
البته تو محکوم به باختن شده ای ... 
 
پایان غم انگیزی را می بینی
که تو باید آن را خلق کنی !

¤‌ ترسی میان نوشته هایم متولد شده ...
که البته مربوط به چیزیست در عالم خودم !
مدتیست عذابم می دهد ...
.
.
.

¤ اما سال نو می آید ...
آغاز نو ...
امید نو ...
لباس نو ! ...
عیدی نو ! ...
شما را نمی دانم
اما من برای همه ی اینها نقشه کشیدم ...

پ.ن : ...
سال نو مبارک باشه ...
همین !

نوروز ۸۵ مبارک !



¤ گاهی تنبلی می‌ آید سراغمان !
درست زمانی که به تکاپو نیاز داریم .
مدتی است ...
نسبتا طولانی ...
تنبلی دست از سرم بر نمی دارد ...

کجایی جوانی ،‌ کجایی تحرک ، کجایییییی !
(از دفتر یک جوان نسبتا ۲۰ساله )

¤ برای حرف زدن سوژه ای لازم ندارم !
البته این عادت همیشگی من است
گاهی برای درختها هم حرف می زنم ...
به امید یک جواب درست و حسابی
ولی حیف ...

¤‌ ...

پ.ن : سال نو ...
اتاق در هم و بر هم من
ماههاست به این نیمچه خانه تکانی من دل بسته !

سال نو مبارک

یادداشتی برای رفتن

Photo is taken by Aidin

¤ گاهی باید رفت ...
میان این آدمها
.
.
.
فعلا