.:: یاس وحشی ::.

برگی از طبیعت انسان

.:: یاس وحشی ::.

برگی از طبیعت انسان

به من بگو آفرین !

پ.ن: یکی ، جوری که من نمی فهمم
به من گفت آفرین !

 

 

 

وقتی هست ها نیست !

 

¤ بهترین حالت زمانی ست که
به جای اینکه به چیزهایی که بدست نیاورده ایم فکر کنیم 

به چیزهایی بیاندیشیم که می خواهیم بدست بیاوریم /. ..

پ.ن‌: و به نظر من
این اصل ماهرانه ایست برای خود فریبی !

سرپناه

¤ وقتی می فهمم
اینکه من کی هستم برای دیگران مهمتر است تا خودم !
به لحظات تنهاییم در غروبهای پاییزی /
که همین روزها خواهند رسید ، حسودی ام می شود .
 
¤ من هنوز ماندگار نشده ام ، و اگر همین الان بمیرم
تمام شده ام /...
می خواستم بگویم
دروغ است خنده های یک مرد تمام شدنی  
 
 
 
 
پ.ن : ... / .../.../.../.../...

انسان و خودش !

¤ گاهی انسان بلاتکلیف می ماند ، بیشتر به این
   دلیل که قادر نیست فاصله بین اهمیت و بی اهمیتی اش را 
   تشخیص دهد !

و چقدر بد است سر درگمی / ...
خیلی !

لطفا برای من دعا کنید !

 

¤ درد علی (ع) دو گونه است: یک درد، دردی است که از زخم شمشیر ابن ‌ملجم در فرق سرش احساس می‌کند و درد دیگر دردی است که او را تنها در نیمه‌های شب خاموش به دل نخلستانهای اطراف مدینه کشانده ... و به ناله درآورده است ...

ما تنها بر دردی می‌گرییم که از شمشیر ابن ‌ملجم در قرق سرش احساس می‌کند. اما این درد علی (ع) نیست، دردی که چنان روح بزرگی را به ناله درآورده است، «تنهایی» است که ما آن را نمی‌شناسیم!

لحظه ای برای رویا ...

 

¤ نشسه ام و زل زده ام به سرنوشت !
نه ...
منتظر معجزه نیستم /!

منتظر تویی هم نیستم که باید می بود

فقط زل زده ام به سرنوشت و به همه ی آنچه باید اتفاق می افتاد و نیفتاد /

...  و همه ی آرزوهایی که اگر براورده می شد چقدر من شکل دیگری می بودم !

¤ نشسته ام و زل زده ام به همه ی خوابهایی که بی خوابیهایم را تنها می گذاشتند 
و همه ی دلهره هایی که توان دویدن را از من می گرفت

 

...