او که شانه هایش جای پای کودکان را یدک می کشید ...
او که به نیازمندان از سفره ی افطارش ٬ افطاری می داد ...
او که آهنگ ناله هایش خدا را می گریاند
دیگر نیست ...
و کسی نیست که کودکان گریانمان را
آنگونه که او می خنداند
بخنداند ...
و خداوند را آنگونه که او نشان می داد ...
به ما نشان دهد ...
آری تنها او بود و دیگر نخواهد بود
کسی که محراب عبادتش ٬ سرزمین شهادتش شد ...
و صد افسوس ...
پ.ن: ...
سلام
وبلاگ خوبی دارين تبريک می گم
به من سر بزنين
موفق باشی
سلام عریزم
اگر تنها ترین تنها شوم ، باز خدا هست . او جانشین همه نداشتنهاست . نفرین و آفرین ها بی ثمر است . اگر تمامی خلق گرگهای گرسنه و هار شوند و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد ،تو مهربان جاودان آسیب ناپذیر من هستی. ای پناهگاه ابدی
تو میتوانی جانشین همه بی پناهی ها شوی
موفق باشی
مرغ حق بودن ز الطاف دل است
کوشش از تو جذبه از سوی وی است
ای که از علی دم میزنی به یتیمان علی سر میزنی
خیلی جالب بود