.:: یاس وحشی ::.

برگی از طبیعت انسان

.:: یاس وحشی ::.

برگی از طبیعت انسان

نه از روی دلتنگی

 

¤ باید سرنوشت را از سر نوشت ...

نظرات 3 + ارسال نظر
ستاره دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:55 ب.ظ http://www.setare1365.blogsky.com

خیلی دل نگ می نویسی انگار یه شکست عشقی بزرگ خودی ولی خیلی زیبا می نویسی خوشم امد وقت کردی به منم سر بزن دوستت دارت ستاره

someone دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 02:01 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

چرا انقدر پر از اندوه؟
چرا سیاهی ؟
احساس می کنم توی دلت یک تنهایی بزرگ هست ....
موفق و شاد باشی

بانوی جنگل دوشنبه 23 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 05:13 ب.ظ


دلم پر از درد است آخر چه بگویم انتظاری که داشتم نابودم کرد . احساس تنهایی در این اجتماع مرا میترساند ... موجودات گرسنه عذاب قلبم را با چهره ی زشتشان بدرد میاورند ولی باز هم تلاش میکنم نه برای فراموش کردنش بلکه برای بدست آوردن یک آرامش . آرامشی که روحم را سبک کند تا بتوانم باز هم زندگی کنم . ... تو امیدم بودی . من میخواستم تو تکیه گاه زندگیم باشی و هستی بخش حیاطم .. من میخواستم محبت کنی و دوستی را برایم به ارمغان بیاوری تا من همچون نیلوفری پیچان محبتم را نثارت کنم اما زهی خیال باطل ... تو عکس آن عمل کردی . غرورم را چون جامی بلورین شکستی . عشقم را کشتی . رویاهایم را به خاک دفن کردی به صورت پر حرارتم سردی نفرت ریختی . اشکم را به چشمانم به ارمغان دادی . و رنگ دوستی و محبت را از دلم زدی و مرا موجودی بی اراده ساختی . اعمال تو ای دوست نفرت ابدی را به زندگانی و حیاتم به ارمغان آورده است . نفرتی که قلبم را میفشرد . چشمانم را گریان کرده و امیر ها و آرزوهایم را به باد داده است . ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد