¤ آدم گاهی احساس می کند به تکیه گاه احتیاج دارد !
گاهی احساس می کند جا مانده ...
نه ... عقب افتاده از راهی که همراهانش می روند . و دلش تکیه گاهی می خواهد که لم بدهد و به او تکیه کند و فراموش کند ...
مدام فراموش کند ...
و می گردد دنبال آدمی که به او تکیه کند و این می شود بزرگترین اشتباه زندگی این آدم !
آدمی که باید بدود می گردد دنبال آدمی که به او تکیه کند .
و آدمهایی که باید بدوند اگر بگردند دنبال تکیه گاه / ...
این یعنی انتهای همه ی آغاز های ناتمام !
پ.ن :
از سادگی است گر به کسی تکیه کرده ایم،اینجا که گُرگ با سَگِ گَله برادر است!
شرمنده دائی جان ... این جمله دیگه پشت اکثر ماشینانای گنده نوشته ...
خیلی قشنگ بود
موفق باشی همیشه
میدونی اینی که تو گفتی دست منو تو نیست
اینطور باید باشه / یا وادارمون کردن که اینجور باشیم
:(
آدما درست از جایی سقوط میکنن که بهش تکیه کردن . بهتره همه ما یاد بگیریم که روی پاهای خودمون بایستیم . اونم نه فقط برای ایستادن . برای رفتن . اما نه برای دور شدن . همراهی دوست من . همراهی .